سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان آن است که راستى را بر گزینى که به زیان تو بود بر دروغى که تو را سود دهد ، و گفتارت بر کردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دلت آید . [نهج البلاغه]

منطقه و بیداری اسلامی

 
 
صبر لایتناهى خدا در جانکاه ترین حادثه آفرینش(یکشنبه 93 فروردین 3 ساعت 3:32 عصر )

 

بعد از درگذشت ملکوتی فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان را در عالم فانی التیام بخشد، و امروزه ما شاهد تلاش انسان ‌های پاکی هستیم که به دنبال معنویت فاطمه (س) در رفتار روزمره خود هستند، و با تذکره و یادمان ‌هایی سعی دارند، آوای خوش چشمه کوثر را در یادشان زنده نگه دارند، از همین روست که هر چه انسان برای درک حضرت فاطمه (س) تلاش می‌ کند، برکت آن به خودش می‌ تابد، و این اصل وجودی نعمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است .

دخت گرامی رسول خدا، یا زهرای مرضیه (س) ، شهادت می دهیم پس از رحلت پدر بزرگوارت، رسول خدا (صلوات اله علیه)، آنچه ندیدى آرامش بود و آنچه نیافتى مجالى براى فریاد زدن، هر چه بود اشک‌ هاى على و حسنین و زینبین بود و لرزش گونه ‌هاى على به هنگام شست و شوى پیکر مطهر تو ، یا فاطمه جان (س)، صبر لایتناهى خدا در جانکاه ‌ترین حادثه آفرینش در تو به تجلى نشسته است، و آنچه جانسوز است، صبر توست در مصائب على، و صبر على است در مصائب تو، و از همه دردناک تر، تشییع شبانه و مظلومانه و بی نشان تو بوده است.

فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، بانویی که در مباهله به حکم قرآن مجید شرکت داشت، و از اهل بیت علیهم السلام، یگانه بانویی بود که به مقام عصمت و طهارت، چون پدر و همسر و فرزندانش آراسته بود، او در غیر مقام نبوت، در اخلاق و علم و کمالات نسبت به پدر نسخه ‌ای مطابق اصل بود، و مثل همه ائمه (علیهم السلام)، سیره و رفتار، گفتار و کردارش، دین و شرع، و دلیل احکام الهی است.

وجود مبارک حضرت فاطمه سلام اله علیها، تنها یک تفکر یا تصور یک حقیقت حیات بخش نیست، حضرت فاطمه سلام اله علیها، تجسمی عینی و زنده از برکت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، و اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاکی انسان معناگرا مجبور بود، گوشه ‌هایی از نعمت یک زن مقدس را در اسطوره ‌ها، الهه ‌ها و افسانه ‌ها جستجو کند، و یا متوسل به پاکدامنی حضرت مریم (ع)، یا خردمندی آسیه، و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاکی و عینی حضرت فاطمه (س)، برای انسان کمال‌گرا، یک الگوی زنده و جاوید پدید آمد، و آن شخصیتی والا به نام فاطمه (سلام اله علیها) دختر رسول اکرم (ص) بود، که در دامان مادری بزرگ شده بود که حضرت محمد (صلوات اله علیه)، از آن دامان به معراج رفته بود.

برای معرفی کردن حضرت زهرا سلام الله علیها ، نباید فقط زن امروز را مخاطب قرار دهیم، بلکه باید دایره را وسیع‌ تر بگیریم، و او را برای انسان ‌های همه دوران ‌ها معرفی کنیم، چون او نه فقط برای زن ‌ها، که برای همه انسان ‌ها، الگوست، فاطمه (س) همان علی علیه السلام است در فرم زنانه آن، حضرت زهرا (س) پیامبر نبودند، ولی پیامبرانه زندگی کردند، پیامبرانه اندیشیدند و پیامبرانه موضع گرفتند.

وجود مبارک حضرت فاطمه (س) تازه ترین و مبارک ترین اتفاقی بود که در عالم هستی افتاده است، و هیچ وقت نیست که این اتفاق، باز هم تازه نباشد، فاطمه (س) حرف تازه خدا بود، انّا اَعْطَیناکَ الکوثَر ، زهرا نگاهی نو به سراپای هستی بود، ارتباط خاک با خدا بود، بانوی اعتراض و مادر شهادتی بود به بزرگی مظلومیتش ، پیش از حضرت زهرا (س)، هیچ زنی را ندیده بودند، که پدر خویش را مادر باشد، پیش از حضرت زهرا (س)، شهادت این همه تازگی نداشت، فاطمه (س) که آمد، شهادت جانی تازه گرفت، معنا گرفت و مفهوم خود را بازیافت.

فاطمه، فاطمه است، به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور می‏کند، و فاطمه است، چون محبت خود را از دشمنان خود دور می‏ دارد، و چه سعادتی برتر از دوستی فاطمه (س)، که رسول خدا (ص) خشنودی او را خشنودی خدا می ‏داند، و چه حسرتی بزرگ‏ تر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم (ص) ، خشم او را خشم خدا می ‏شمرد، و اگر ما نتوانستیم بفهمیم راه خدا از کدام سمت است، می ‌توانیم از روی رفتار فاطمه سلام الله علیها و از روی خشم و شادی فاطمه (س)، بفهمیم راه درست کجاست، چرا که حضرت فاطمه (س) سکوتش برای خداست، فریادش برای خداست، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه برای خداست.

از همین روست که نماز هر نماز گذاری، روزه‏ هر روزه ‏داری، حجاب هر زن با حجابی، جهاد هر مجاهدی، تقوای هر پرهیزکار پاکدامنی، قرآن هر مسلمانی، حافظ و عمل ‏کننده‏ ای به قرآن، همه و همه به مبارزات حضرت زهرا سلام الله علیها ارتباط دارد.

ای سرور و سیده دو عالم در همین روزها بود که زیر فشار سخت و ضربات روحی و جسمی شدید و پی در پی، بدن و روح شما را مورد هجوم ساخته بود، و شما را در هم شکسته و بیمار گشته بودید، و حزن و اندوه بر هستی تان فرو رفته بود، شما سرور زنان دو عالم، کمی پس از وفات پدر گرامی تان زندگی را بدرود گفتید، . یا فاطمه جان (س)، یا زهرای مرضیه شهادت می دهیم تو مطهره شهیده خاندان نبوت هستی.

مادر جان، گریه‌ هاى دادخواه و اشک‌ هاى ظلم‌ برانداز شماست که بغض را در گلویمان می شکند و جگرمان را آتش می ‌زند، بغض مان را با خود به کجا می ‌توانیم ببریم، ای ام ابیها، ما که قبرى براى شما نمی ‌شناسیم، کجا می ‌توانیم عقده دل بگشایم، کجا گریه کنند عاشقان تو بر مصائب تو ؟، کجا اشک بریزند دلدادگان تو بر مظلومیت تو ؟، و کجا ضجه بزنند فرزندان تو در فقدان تو ؟ و این است مظلومیت تو، و به تبع آن، مظلومیت شیعیان تو .

فاطمه جان (س) اگر چه مزار مبارکت، بی نشان است، ولی عشق به تو نشان همه دل های ماست، فاطمه جان چقدر مظلوم بودی و علی از تو هم مظلوم‏ تر بود، فاطمه جان ما را به مدینه به همان سرزمینی که بوی تو را می دهد بخوان، مادر جان ما در خاموشی قبرت، تابش هزاران خورشید را خواهیم دید، اگر قبرت را نشانی نیست چه باک، بوی گل محمدی ات در فضای مدینه پیچیده است و دلمان را روانه قبر بی نشانت می کند.

آن خانه نمی‌دانم آن شب به چه قدرتى بر پاى ایستاده بود، آن مدینه چه مدینه ‌اى بود که توانست چنین مصیبتى را تاب آورد و در هم نشکند، آن چه قبرستانى بود که سرچشمه عصمت را در خود فرو برد و دم بر نیاورد، آن چه خاکى بود که به خود جرأت داد، بین فاطمه و على جدایی بیندازد ؟.

مگر نه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، والاترین محبوبه خداوند بود و خداوند به بهانه وصلتش فرموده بود: احبّ النساء الی ، مگر نه رضاى خداوند در گرو رضایت مرضیه بود، و غضب خداوند در گرو خشم او، مگر نه فاطمه، محور کسا بود و بقیه وابستگان او، مگر نه صدیقه کبری، راز آفرینش زن بود و بهانه خلقت نسوان، مگر نه فاطمه شبیه ‌ترین بود به رسول خدا، و مگر نه فاطمه پاره تن پیامبر (ص) بود و عزیز مسلم خداوند جل و علا؟.

بر کدامین ماتم اشک بریزیم، یا از کدام دیدگان وجود خون بباریم زهرا جان، بر محسن شهیدت یا بر بازوی کبودت؟ بر صورت سیلی خورده ات یا بر دل زخم خورده ات؟ فاطمه جان(س) چگونه تو را زخم زدند که رخ از تمام اهل زمین پنهان کردی و فرمودی شبانه و پنهان دفن شوی.

آن شب کوچه های تاریک مدینه، آرام و قرار نداشت، گویی از آن می ترسید که بغض علی (ع) بترکد و آسمان فرو بریزد ، و شهر مدینه، شرمگین از امانت داری خود، در سکوت بهت آوری فرو رفته بود.

مدینه مظلوم بود و بقیع مظلومتر، فاطمه جان از آن روز بوى غمِ مظلومیتت، تمام آسمان مدینه را در خود غرق نموده است، و رنج نامه نانوشته شیعه، قرن هاست که بر مزار بی نشانت به شِکوه و شکایت ایستاده است، ای مدینه، ای شهر پیامبر خدا (ص)، چگونه مظلومیت علی و فاطمه را دیدی و سکوت کردی؟.

ای مدینه، بار گناهت سنگین است و کوتاهی ات فراوان و جبران ناپذیر، پس همچنان خاموش بمان، تا خاکت، در زیر سم اسب آن عزیز دردانه زهرا (س)، با خون نابکاران سیراب گردد و اشک چشمان زیبایش، خاک مادر را پس از قرنها شستشو دهد، و ما السلام علیک یا بقیة اللّه الاعظم سر دهیم.

اینک به خوبی در می یابیم که اگر خداوند حضرت فاطمه (س) را برای آن مقطع زمانی پس از وفات رسول خدا (ص) انتخاب نکرده بود، و مبارزات آن بانوی بزرگ دو عالم، علیه غاصبان خلافت نبود، اسلام ناب تداوم نمی ‏یافت، سلامت دین، و اصالت اسلام، در خطر جدی قرار می ‏گرفت، ارزشهای دینی نابود می ‏شدند، امامت و رهبری معصوم علیهم ‏السلام برای همیشه از میان می ‏رفت و با یک ارزیابی صحیح از تاریخ سیاسی اسلام در آن زمان، باید گفت اگر فاطمه (س) نبود ره‏آورد رسالت نابود می ‏گشت.

اول باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه می ‏خواستند؟ برای ارزیابی ره‏ آورد و نتیجه مبارزات حضرت زهرا سلام اله علیه، باید احتمالات یاد شده بهتر روشن گردد، و اهداف اصلی و عمق توطئه برملا شود، که چقدر غاصبان خلافت توانستند به اهداف از پیش تعیین شده‏ خود برسند، و حضرت فاطمه (س) چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود، و چگونه با آنها به نبرد برخاست، و سرانجام کدامیک پیروز شدند، حضرت فاطمه (سلام الله علیه) یا کودتاگران و غاصبان خلافت ؟.

حضرت زهرا علیهاالسلام در بیت نبوت بزرگ شده بود، و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهم سیاسی و اجتماعی مدینه قرار داشت، و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را می شناخت، و از ویژگی های افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت، از یک سو، پدر گرامی اش، رسول خدا (ص) را دیده بود، که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی می اندیشید، و زمینه سازی های لازم را برای امامت امیرمؤمنان حضرت علی (ع) فراهم می آورد، و از سوی دیگر، شاهد نگرانی های رسول خدا (ص)، و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود، که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیر حکومت اسلامی را تغییر دهند.

ره‏آورد مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت، معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوی جهانیان بود، حبیبه‏ی رسول خدا بود، آگاه به مسائل سیاسی و روشهای استعماری کودتاگران بود، و همه‏ آنها را به بن بست کامل کشانده بود، و راه چاره‏ای جز رسوائی برای آنان باقی نگذاشته بود، او اهداف اصلی و عمق توطئه آنان را برملا کرد، حضرت فاطمه (س) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خویش ماسکهای دروغین و متظاهرانه خود را از چهره‏های خود کنار زدند.

در آن لحظه‏های حساس، که به خانه ولی الله اعظم حضرت علی (ع) حمله کردند، تا خانه را آتش بزنند، نقش حضرت زهرا (س) و نقش آفرینی کوثر قرآن روشن می ‏شود، غاصبان خلافت فکر همه چیز را کرده بودند، گفتند دو راه بیشتر وجود ندارد، یا علی دست به شمشیر می برد، و عده ای زیادی را می کشد، بعد خودش هم کشته می شود، و یا بیعت را قبول می کند، راه سومی برای علی (ع) نگذاشته بودند، راه سومی وجود نداشت.

حضرت فاطمه الزهرا (س) با عرفان و معنویتی که از پیامبر و قرآن دارد، با صبر و تحملی که از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به یادگار گرفته است، با جسارت و شجاعتی که از علی علیه‏السلام آموخته است، در برابر یورش ‏و هجوم آنان می‏ ایستد، و در حالیکه مقابل شمشیر برهنه‏ دشمن ایستاده است، از ولایت دفاع می ‏کند و امام را نجات می ‏دهد.

در حالیکه حضرت على (ع) مأمور به سکوت بود، و همان على (ع) که شمشیر را به رغم کارسازى و برندگى در نیام پسندیده بود، همان على که سخت ‌ترین جنایات تاریخ را تاب آورده و دم برنیاورده بود، ولی دشمنانش که دشمنان اسلام و احزاب شکست خورده‏ دیروز بودند، مصمم به گرفتن خلافت ‏بودند، و انواع یورش‏ها را تدارک می دیدند، کودتاگران سقیفه قدرت را به دست گرفته و از انجام هیچ خلافی پروا نمی ‏کردند، و امام نیز مأمور به سکوت بود، و هر گونه برخورد مسلحانه یا امکان ندارد، و یا به صلاح اسلام نیست پس چه باید کرد ؟.

هر لحظه تهاجم و یورش امکان ‏پذیرتر می شود، حالا چه کسی باید از حریم ولایت دفاع کند؟ چه کسی باید از امامت و از ولایت و حرمت اهل ‏بیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دفاع و حمایت نماید؟ چه کسی و با چه مقام و ارزشی باید در برابر فتنه ‏ها و آن همه تهاجمات بایستد، و قامت خم نکند؟ چه کسی باید نقاب از چهره‏ مدعیان دروغین اسلام و ایمان بردارد؟ و ماهیت احزاب شکست خورده دیروز، و مهاجمان بی ‏پروای امروز را افشا کند؟ واقعیت‏ها را مطرح کند و اهل ‏بیت مظلوم را از خطرات گوناگون نجات دهد؟ و ثابت کند که آن همه ادعاها و شعارها، تظاهری بیش نیست.

سران سیاسی کودتاگر سقیفه می ‏دانستند که آتش زدن و لگد زدن و سقط جنین و شهادت دخت پیامبر (ص) در میان آن همه تماشاچیان برای آنها بسیار گران تمام می ‏شود، نمی خواستند ماهیت نفاق ‏گونه خود را به همگان نشان بدهند، خیلی تلاش داشتند این کار را نکنند، سیلی و شلاق زدن به دختر پیامبر اسلام (ص) که ده‏ها حدیث و روایت و سوره در فضیلت او، و در میان مردم انتشار دارد کار ساده‏ای نیست.

ابتدا با انواع تهدیدها برخورد کردند، فایده‏ ای نداشت، هیزم برای آتش زدن درب خانه آوردند و هشدار دادند، تأثیری نداشت و حضرت فاطمه (سلام اله علیه) مصمم برای شهادت، در تکلیفی الهی، در دفاع از امام زمانش، و برای برپایی امامت و زنده کردن غدیر خم، در برابر مهاجمان محکم ایستاده است، درب خانه را آتش زدند و درب نیم سوخته را بر اندام او کوبیدند، و در بین در و دیوار و با ضربت ‏های وحشتناک، محسن او را شهید کردند، و حضرت فاطمه (س) تا وقتی بیهوش نشده بود و به زمین نیافتاده بود، دفاع را ادامه می داد، و هر بار که آن بزرگ بانوی دو عالم، امام را به سوی خود می‏ کشید، دهها نفر از روبهان سیاه دل بر زمین می ‏ریختند، و آبروی نداشته سردمداران رو سیاه سقیفه، یکجا لگد مال می‏ شد، که چطور یک زن در برابر آن خناسان، چون شیر می ایستد، و امام خود را از دست آن همه مهاجم بی ‏پروا و بزدل نجات می دهد.

این واقعه را همه دیدند، تاریخ ‏نویسان در کتب تاریخ نوشتند، و بینندگان در شهرها و دیار آن روز نقل می ‏کردند، شعرا آن را در اشعار غمناک پروراندند، در تمام شهر مدینه این خبر برق ‏آسا بگوش همگان رسید، همه فهمیدند سران کودتاگر سقیفه، منطق و ایمان ندارند که دست به شمشیر و شلاق می‏ برند، اهداف مقدس و آرمان الهی ندارند،  که قرآن مجسم را و بزرگ بانوی جهانیان را با شلاق می‏ زنند، حضرت فاطمه علیهاالسلام با پهلوی شکسته و دردهای جانکاه پس از سقط جنین، و بازوی ورم کرده باز هم دست از دفاع برنداشت، وارد مسجد شد و تهدید به نفرین کرد، و هشدار داد که امام را به سلامت به منزل می رساند.

حضرت فاطمه (س) خط جدیدی را ظاهر نمود، و نگذاشت خلافت بر پاشنه صحیفه سازان و سقیفه پردازان بگردد، و یاران واقعی علی (ع) در گمراهی بمانند، لذا جریانی را ظاهر کرد که قداست دروغین خلیفه های اول و دوم را زیر سوال برد، چرا که آنها با مقدس ترین زن در جهان اسلام رو به رو شدند، حضرت فاطمه (س) با شهادت خود و فرزند حامله اش، خیانت آنان را برملا کرد، و خط امامت و ولایت معصوم (ع) را پایه گذاری کرد.

از این به بعد بود که مسلمانان راه واقعی اسلام ناب را پیدا کردند، و این اساسی ترین کار فاطمه (سلام اله علیها) بود، دیگر سلمان و اباذر و عمار و همه یاران علی (ع)، حیران نبودند که باید چکار کنند، و جایگاه علی (ع) و امامان بعد از او تثبیت شد، و حضرت فاطمه (س) اولین شهید راه امامت گشت.

این چنین بود که حضرت فاطمه (س)، در چهره بزرگترین حامى و پشتیبانی از امام مظلوم خویش ظاهر شد، و سند حقانیت امیرالمؤمنین (ع)، و مظلومیت آن بزرگوار را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.

حضرت زهرا (سلام‏اللَّه ‏علیها) مى ‏خواستند با طرح این سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول خدا (ص)، قبرش را پنهان نموده است، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند، از همین روست که مى ‏بینم برخى، برخى دیگر را ملامت مى ‏کردند که تنها دختر پیامبر رحلت کرد و به هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و حتی قبرش را هم از آنان پنهان نمود.

حضرت فاطمه سلام‏اللَّه ‏علیه نمى‏خواست دشمنانش، که دشمنان خدا و رسولش بودند، بر سر مزارش اقامه عزا کرده، و بدین وسیله عوام‏ فریبى کنند، این مسئله آن قدر بر خلفای غاصب سنگین و گران آمد و از عواقبش بیم داشتند، که به خواست عُمر، تصمیم گرفتند چهل قبر را نبش قبر کنند، تا قبر حضرت زهرا س) را پیدا کرده، و بر جنازه‏اش نماز بگذارند، که از هیبت و فریاد تهدید على علیه‏السلام ترسیدند، و از بیم فتنه‏اى بزرگتر پا عقب کشیدند.

امروزه توجه ویژه به سیره و مقام حضرت صدیقه‌ کبری (سلام الله علیها) به آن جهت بسیار مهم است، که حضرت فاطمه الزهرا (س) ما را به تاریخ مردمی در هزار و چهار صد سال قبل می برد که نتوانستند در زیر سایه‌ اسلام واقعی، سرنوشت تاریخی خود را تغییر دهند، و حضرت زهرا سلام الله علیها، با اعتراض ‌های خود به وضعی که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پیش آمد، ما را متوجه شرایط تاریخی آن زمان نمودند، و حقایق تاریخی آن زمان را با شهادت خود و فرزند گرامیشان، برای همیشه تاریخ روشن و زنده ساختند، و توطئه غاصبانه خلافت را افشا کردند.

می ‏بینیم که در مقابله با مهاجمان، فاطمه سلام اله علیه، به همه اهداف خود رسید، و مخالفان مهاجم و بی ‏آبرو، رسوای خاص و عام شدند، آن بانوی بزرگوار توانست، ماهیت شرک و نفاق را در نمایش ماندگار تاریخ به همگان نشان دهد، و قانونی بودن حکومت ابوبکر را زیر سؤال ببرد، و به بهترین شکل ممکن از حریم ولایت دفاع کند، و راه رسالت را تداوم ببخشد، و با سفارش به پنهان کردن مزار خود، منتظران فرصت را برای همیشه تاریخ تا ظهور حضرت مهدی (عج) رسوا کند.

اگر مبارزات حضرت فاطمه (س) با غاصبان خلافت نبود، ارزشهای اصیل اسلامی با نظارت عترت تداوم نمی‏ یافت، و خط ثقلین تا ظهور حضرت مهدی علیه‏السلام پرنور نبود، اینجاست که نقش فاطمه (س) دخت گرامی پیامبر خدا (ص) فاطمه سلام اله علیه روشن می ‏گردد، و نقش آفرینی تنها کوثر قرآن مشخص می ‏شود.

فاطمه (س) فدا شد تا اسلام و عترت زنده بماند، محسن خود را در خاکریز اول خط مقدم تقدیم خدا کرد، تا علی علیه ‏السلام و امامت پایدار بمانند، سیلی خورد تا به اسلام و قرآن لطمه ‏ای وارد نشود، شلاق خورد تا ارزشها مسخ نگردد، ای فاطمه علیهاالسلام، ای بزرگ بانوی جهانیان، ای قرآن مجسم، در راه دفاع از امامت صورتت را کبود کردند و پهلویت را شکستند، ولی نتوانستند عزمت را در دفاع از عترت پیامبر بشکنند، آنها فقط توانستند خشم خدا را برای خود بخرند.

حضرت زهرا (س) درس بزرگی براى همه‏ آزاد مردان و انسانها در طول تاریخ به یادگار گذاشتند، از آن روز تا به حال و تا ظهور دولت یار، و تا لحظه‏ های آشکار شدن نشانه‏ های قیامت، همه‏ موحدان، مدیون حضرت فاطمه (س) می ‏باشند.

یا فاطمه (سلام الله علیها)، چه ظلم‌ها که بر تو نرفته بود، چه حق ‌ها که از تو تضییع نگشته بود، چه حقایقى که در مقابل دیدگان تو تحریف نشده بود، و تو ای حبیب و دخت پیامبر خدا (ص) چه خوب که این اعتراض افشاگرانه را بر پیشانى تاریخ حک کردى، و دشمن را بر کرسى رسوایى جاودانه نشاندی.

دخت پیامبر خدا (ص) این اعتراض تو در تشییع شبانه‌ ات، و در مخفى کردن قبرت، اگر چه تاریخ را از تحریف مصون ‌داشت، و فریاد تظلم تو را بر جهانیان تا ابد طراوت می ‌بخشد، اما سنگین ‌ترین غم شیعیان تو گشت، و عظیم ‌ترین درد اسلام، و بزرگ ‌ترین اندوه انسانیت شد.

اینک رهروان راستین بزرگ بانوی اسلام، در سالگرد شهادت جانگدازش، با او تجدید عهد می کنند، که به تاسی از اسوه صبر و بردباری و ظلم ستیزی، با بیدادگری و تعدی و تجاوز بجنگند، و از حریم ولایت تا پای جان ایستادگی نمایند.

پیشاپیش دهه دوم ایام فاطمیه، و فرا رسیدن شهادت جانسوز یگانه یادگار پیامبر اکرم، میوه دل رسول خدا، همسر ولایت، ‌مادر امامت، اسوه حجاب و عفت، خردمند خوش سخن، ناموس خلقت، یگانه همتای امیر مؤمنان و مفسر قرآن حضرت فاطمه الزهرا (س) را به همه پیروان راهش و قائم آل محمد (عج) و رهبر بزرگوار جهان اسلام امام خامنه ای (حفظه اله)، و به همه شیعیان، مسلمانان، آزادگان جهان و مردم عزیز ایران تسلیت عرض می نماییم. 

 

 


» داریوش احمد رضا بهمنیار
»» نظرات دیگران ( نظر)





بازدیدهای امروز: 24  بازدید

بازدیدهای دیروز:283  بازدید

مجموع بازدیدها: 388494  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «